خب اسب سفیدی که قرار سوارش بشم و برم سراغ مامان نرگس/تیمور هم فراهم شد، البته تحویل یک سال دیگست.
هروی دارم بیشتر بهت فکر می کنم، بیشتر سردرگم میشم، اما عنایت الهی شامل حالم شده و باید خیلی خدا رو شکر کنم.
همین قدر کوتاه.
همین.
درباره این سایت